یادی کنیم از فیلم باشو غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی که اینک خود غریبه ای بزرگ است در دیار غربت !!!
گفته شده کودک بزرگسالی کوچک نیست، بلکه انسانی کوچک است که خیلی زود بزرگ می شود و پدر و یا مادر انسان می شود … و دیدیم که “عدنان عفراویان” بازیگر نقش ” باشو غریبه کوچک ” چقدر زود بزرگ شد اما امروز غریبه ای بزرگ بیش نیست!!! استعدادی که دود شد و به هوا رفت و اینک برای گذران عمر به سیگار فروشی مشغول است!!! فیلم باشو غریبه کوچک بهترین فیلمی است که در هیج کجای دنیا، هیچ جایزه ای نگرفت!؟ فيلمی كه هنوز عده زيادی از بزرگان سینما آن را بهترين فيلم تاريخ سينما می دانند. دغدغه بيضايی در اين فيلم كل بشريت است، نه يك تعداد محدودی انسان. او با اين فيلم قصد دارد که بگوید ارتباط ميان دو انسان فقط از طريق زبان و رنگ و شكل و نژاد نيست، بلكه يك ارتباط عميق درونی است و معتقد است اگر انسانها نتوانند اين ارتباط را برقرار كنند, جنگ زبان ارتباطی بین آنها می شود.
بازی “سوسن تسليمی” (در نقش نایی که او هم امروز غریبه ای دیگر است) در اين فيلم از ماندگارترين بازيهایی بود كه تا به حال در سينما به نمايش درآمده است.
سكانس شاهکار “مريضی نايی و طبل زدن باشو“، به گونه ای است که احساس می کنی باشو درمانگری است که از سه شیوه موسیقی، انرژی و روان درمانی مدد گرفته است برای درمان مادر خوانده فداکارش. “لينكلن” معتقد است “اگر ما ديگران را در سختيها و گرفتاريها دلداری دهيم، خود نيز آرام می شويم ” و چه زیبا این دو نفر در کنار هم و فراسوی تمامی جنگ ها، مصیبت ها، آلام و رنج ها همدیگر را دلداری دادند و آرام گرقتند.
اما آنچه که در طول فیلم مشهود بود و هرگز جراحت و زخم دل باشو را آرام نکرد، یادآوری گاه و بیگاه صحنه سوختن پدر و مادرش در میان شعله های آتش جنگ بود، به قول “كنفوسيوس” جراحات و درد برايمان آنقدر مهم نيست؛ آن چيزی كه موجب ناراحتی است، به ياد آوردن خاطرات آن دردهاست”. در نهایت فيلم با وحدت ميان افراد به پايان می رسد. افراد خانواده بدون توجه به اتفاقات گذشته با اتحاد و همدلی به درون مزرعه می دوند تا كلاغ ها و آفات مزرعه را از آن دور كنند. و اگر كمی عميق تر بنگريم می توان آن مزرعه را به كشوری تشبيه كرد كه آفت به جانش افتاده و اینک این ما مردم هستیم که فارغ از هر رنگ و نژاد و فرهنگ و زبانی باید به كمك و ياری اش بشتابیم.و نصیحت ماندگار باشو را هرگز فراموش نکنیم: ”
ایران سرزمین ماست، ما همه از یک آب و خاک هستیم، ما فرزندان ایران هستیم …
