امروزه بسياري از متخصصان ” فيلمدرماني” بر اين باورند كه ” ديگر جايز نيست كه صرفاً به سينما برويم و يا در خانه فيلمي ببينيم تا وقت تلف كنيم، ما به اندازه كافي وقت براي فكر كردن و انديشيدن كم داريم كه بخواهيم وقت خود را با سرگرمي تلف كنيم، حداقل كاري كه يك فيلم بايد بكند، اينست كه ما را از نظر هيجاني
امروزه بسياري از متخصصان ” فيلمدرماني” بر اين باورند كه ” ديگر جايز نيست كه صرفاً به سينما برويم و يا در خانه فيلمي ببينيم تا وقت تلف كنيم، ما به اندازه كافي وقت براي فكر كردن و انديشيدن كم داريم كه بخواهيم وقت خود را با سرگرمي تلف كنيم، حداقل كاري كه يك فيلم بايد بكند، اينست كه ما را از نظر هيجاني و يا عاطفي شارژ نمايد.”
بعد از گذشت بيش از يك قرن از عمر سينما بايد اعتراف كنم كه اين پديده قرن بيستم به اندازه كافي در تكتك سلول هاي مغزي ما ريشه دوانده است و خود بخشي از زندگي ما شده است. يك جاهايي نقش پدر ما را بازي كرده است، يك جاهايي نقش مادر ما را، جاهايي ما را نصيحت كرده است، و جاهايي ما را به بازي گرفته است، روزهايي ما را خندانده و شبهايي اشک ما را در آورده است، مدل لباس ما را عوض كرده است، موهاي ما را آرايش كرده، نحوه گويش و ادا و اطوار ما را تغيير داده است و گاه حتي زندگي ما را از هم متلاشي كرده است.
نه … ديگر نميتوان سينما را شوخي گرفت، سينما در تاروپود ما، در روح و روان ما رخنه كرده است، طوريكه امروزه بسياري از متخصصان از آن به عنوان ” دارو ” نام ميبرند، حال اين دارو، هم ميتواند شفابخش باشد و هم بيدليل مصرفكردنش ميتواند عوارض جانبي بسيار نامطلوبي را پيامد داشته باشد.
امروزه بسياري از متخصصان قبل از آنكه با تو حرف بزنند به تو فيلم تجويز ميكنند و پس از آن با تو بحث و مشاوره را آغاز ميكنند.